در هفتههای اخیر خبرهای برجامی بسیاری در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شد که یک نکته محوری داشت. ویژگی مشترک بسیاری از این خبرها احتمال فعال سازی «مکانیسم ماشه» بود که توسط رسانههای غربی مورد گمانه زنی قرار گرفت. در این گزارشها ادعا میشد از جمله دلایلی که برای فعال شدن این مکانیسم توسط کشورهای اروپایی مورد توجه است، افزایش فعالیتهای هستهای ایران و همچنین پایان محدودیتهای برجامی در حوزه موشکی است. این محدودیتها که بر اساس توافق ۲۰۱۵ در اکتبر ۲۰۲۳ یعنی تا مهر ۱۴۰۲ به پایان میرسد محدودیتهای سازمان ملل در زمینه تحقیق و توسعه (R&D)، تولید موشکهای بالستیک ایران و ممنوعیت واردات و صادرات فناوری مرتبط با صنایع موشکی نظیر موشک و پهپاد با برد ۳۰۰ کیلومتر (۱۸۶ مایل) یا بیشتر را علیه ایران برمیدارد. علاوه بر این اروپا و آمریکا نیز موظف به پایان دادن به برخی تحریمهای خود علیه ایران هستند.
فعال سازی مکانیسم ماشه
ولی نصر، از مشاوران سابق کاخ سفید در دولت اوباما و علی واعظ، مشاور فعلی تیم مذاکرهکننده آمریکا در وین، که هفته قبل با ادبیاتی تهدیدگونه نسبت به امکان فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی غربیها به مذاکرهکنندگان ایرانی هشدار میداد، در مقاله مشترکشان در فارنافرز پیشنهادی تحت عنوان توافق بلندمدت به ایران ارائه کرده است! نسخه کامل مقاله در دسترس است اما شاید بتوان مهمترین نکاتش را آن قسمتهایی دانست که این دو نویسنده، ضمن مقصر دانستن ایران در به نتیجه نرسیدن روند مذاکرات، از پیشنهاد جدیدشان رونمایی میکنند و هرآنچه ایران در مواجهه با کشورهای عربی و بحث عادیسازی روابط اقدام کرده را در چهارچوب منافع ملی آمریکا تفسیر میکنند. مثلا در بخشی از این مقاله، ضمن اشاره به اینکه «برنامه هستهای تهران در حال حاضر پیشرفتهتر از همیشه است»، احتمالا برای اینکه مانع از برانگیخته شدن خشم لابیهای ضدایرانی شوند، میگویند: «حتی اگر مذاکرات از سر گرفته شود، بعید است که بتوان برجام را نجات داد. برنامه هستهای ایران آنقدر پیشرفته است که نمیتوان آن را با توافق برجام سال 2015، مهار کرد و فضای سیاسی در غرب برای مذاکرات معنادار، مساعد نیست.» آبان 1401 هنری رم و لویی دوژی-گرو، پژوهشگران انستیتو واشنگتن در تحلیل «مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ایران» نوشتند: «اگر در نتیجه فعالسازی مکانیسم ماشه تحریمها برگردد، تاثیر اقتصادی آن بر ایران احتمالا جزئی خواهد بود، چون تهران از قبل با مجموعهای از تحریمهای ثانویه آمریکا روبهروست که از آنچه در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل مطرح شده بسیار جامعتر و مخربتر است.» در واقع آنچه میتواند در این موج تازه، فشار ایجاد کند نه «فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها» که صرفا اثر نمادین آن در التهابآفرینی برای بازارهای ایران خواهد بود. هدف مثل همیشه کشاندن ایران پای میز مذاکره مطلوب آمریکاست. مشخصات این میز را شاید بشود از مقاله مشترک اخیر دو تن از کارشناسان نزدیک به وزارت خارجه آمریکا به دست آورد: «توافق جامع منطقهای به جای برجام» توافقی به مراتب خسارتبارتر از برجام که حتی در ایده اولیهاش نیز برخلاف برجام حفظ ظاهر نکرده و کاملا از موضع ایالات متحده بیان شده است.
واقعیتی که وال استریت ژورنال فاش کرد
اما شواهد و قرائن نشان از آن دارد که فعال شدن مکانیسم ماشه توسط اروپا که در نهایت به مرگ نهایی و صددرصدی برجام منتهی میشود نمیتواند مورد اقبال کشورهای عضو این توافق، حتی کشورهای اروپایی باشد. خبر وال استریت ژورنال از قول منابع غربی که گفته بود «کشورهای اروپایی دولت آمریکا را برای احیای مسیر دیپلماتیک با تهران تحت فشار قرار دادند» نیز موید همین مسئله است که غربیها چارهای جز گفتوگو و احترام در ارتباط با ایران ندارند و هرگونه اقدام خلاف رویه دیپلماتیک و سازنده تنها نگرانیهای آنها در خصوص واکنشهای احتمالی ایران را بیشتر میکند. خصوصا آنکه مخالفت چین و روسیه با اقدام کشورهای غربی در فعال کردن مکانیسم ماشه منجر به افزایش شکافهای سیاسی امنیتی بین قدرتهای بزرگ در شرایط کنونی جهان میشود و سطح منازعات را بیشتر کرده و مشکلات اروپا را دوچندان خواهد کرد.
ناتوانی اعمالی مکانیسم ماشه
موج جدید فشار نیز با توجه به نمادین بودن تحریمهای سازمان ملل در مقابل تحریمهای حداکثری آمریکا تأثیر بسزایی در مؤلفههای اقتصادی ایران ندارد و بیشتر از منظر اثر روانیاش، تهدید محسوب میشود. این اثر در صورت اتخاذ تدابیر مناسب و عزم و اراده کافی برای محافظت از افکار عمومی در مقابل اخبار جعلی و عملیات رسانهای، از هماکنون قابل مهار است. اما مهمتر از آن اتخاذ راهکاری برای پایان دادن به منطق معیوب برجام یعنی چرخه فشار و مذاکره است. بازیگران اروپایی به این مسئله واقف بودند که تبعات اقدام متقابل تهران هزینه هنگفتی برای این دشمنی با ایران بوجود خواهد آورد. طبیعی است فعال سازی مکانیسم ماشه نیز با اقدامات متقابل ایران هزینه قابل توجهی به طراحان آن تحمیل خواهد کرد و اروپا که اکنون با مشکلات زیادی از جمله بحران اوکراین دست و پنجه نرم میکند پیروز این تصاعد تنش نخواهد بود. به همین دلایل میتوان گفت تاکنون مسئله «فعال سازی مکانیسم ماشه» عمدتا با اهداف روانی در رسانهها پیگیری شده است. آنچه بیش از همه برای اروپا مهم است کنترل بحرانهای در هم تنیده است. از همین روست که اکنون رسانههای جهانی از پیگیری روند دیپلماتیک برای احیای توافق برجام از سوی اروپاییها خبر داده و از تلاش آنها برای وادار کردن آمریکا در احترام به میز مذاکره سخن میگویند. به نظر میرسد اروپاییها تلاش دارند تا از انباشتگی مسائل مختلف که از آن احساس تهدید میکنند خودداری کنند و در صورت امکان، پرونده برخی از آنها را ببندند. از سوی دیگر دولت آمریکا که در هر دو پروژه یعنی احیای برجام و توافقات منطقهای خود را شکستخورده و بیرون از ماجرا میبیند و علیرغم تهدیدات مکرر توانایی ورود به فاز تقابل نظامی را نیز ندارد، ترجیح داده توافقات منطقهای را بهنحوی صورتبندی کند که انگار قرار است از دل آن مهار برنامه هستهای ایران حاصل شود. چنین صورتبندی بدونمبنا و استدلالی صرفا با این هدف مطرح می شود که انفعال دولت ناتوان آمریکا در افکار عمومی مبهم باقی نماند. علاوهبر دلواپسان آمریکایی و صهیونیستی که تاکنون با مترسک برنامه هستهای ایران ترسانده شدهاند یک گروه دیگر هم نسبت به افزایش تعاملات منطقهای و جهانی ایران نگران است؛ اپوزیسیونی که در ماجرای اتفاقات سال گذشته حذف ایران در عرصه بینالملل را هدف قرار داده بودند، اکنون توافقات حاصلشده بین ایران و سایر کشورهای منطقه را بهضرر خود دیده و انفعال اروپا و آمریکا در همراهی با ایده خود را نیز به معنی شکست پروژهاش ارزیابی کرده و طبعا نسبت به سیاستهای واشنگتن معترض خواهند بود. دولت آمریکا با انفعال خود و نیز با تلاش برای از سرگیری مذاکره با ایران نشان داده که پروژه براندازی را شکستخورده میداند، درعینحال واشنگتن همچنان میخواهد از اپوزیسیون بهعنوان یک اهرم فشار بر ایران در میز مذاکرات بهره ببرد، به همین دلیل باید پاسخی برای آرام کردن آنها آماده کند.
ارسال نظرات